درست در روزهای پرهیاهوی پیش از انتخابات بود که میان راستی آزمایی ادعاهای مطرح شده از سوی نامزدهای ریاست جمهوری، وعده «یک میلیون واحد مسکن» که توسط ابراهیم رئیسی مطرح شده بود، به یکی از پربحث ترین سوژه ها میان کارشناسان و رسانه ها بدل شد. احتمالا چون از همان روزها نیز، پیروزی قطعی رئیسی در انتخابات بر همگان مسجل شده بود، تمرکز روی وعده های او بیش از سایر نامزدها بود. در حالی که بارها گفته شد با ظرفیت های فعلی اقتصاد کشور این وعده دور از واقع به نظر می رسد، رئیس جمهور دیروز در صحنه علنی مجلس، از رستم قاسمی، معاون اقتصادی سپاه قدس که حال می خواهد کت و شلوار وزارت راه و شهرسازی تن کند ، به عنوان یکی از پیمانکاران بزرگ دولت در حوزه راه و شهرسازی نام برد و ضمن اینکه اشاره کرد، موضوع مهم دولت در بخش مسکن، ساخت سالانه یک میلیون واحد مسکونی است، تاکید کرد برای او مهم است فردی که توانایی عملی کردن این وعده را داشته باشد، در جایگاه وزارتی قرار گیرد. اما این وعده چه قدر عملی است و در صورت تحقق احتمالی چقدر مفید است؟ «مهدی سلطان محمدی»، کارشناس بازار مسکن در گفت و گو با «فراز» به ابعاد قابل توجهی از این طرح اشاره می کند.
در مورد هر کالا، میزان تقاضا وابسته به قیمت و ارزشی است که آن کالا برای مشتری دارد. طبق برنامه ای که برای ساخت مسکن از سوی معاون وزارت راه و شهرسازی مطرح شده، قرار است این واحدها متری دو میلیون و ٧۰۰ هزار تومان قیمت گذاری شوند. اما اگر کسی کوچکترین اطلاعاتی درباره بازار ساخت و ساز داشته باشد، می داند که این رقم چقدر دور از واقع به نظر می رسد. پس اگر برنامه ریزی های این طرح نیز روی همین عدد بنا شده، این طرح قابل اتکا نیز نیست. تقاضا برای مسکن جدا از قیمت در شاخصه های دیگری چون مکان، امکانات زندگی اجتماعی و دسترسی هم خلاصه می شود و اگر قرار است این واحدها در بیابان ساخته شود، مثل تمام خانه های خالی حاشیه شهرها دست کم برای مردم نفعی در آن پیدا نمی شود.
ببینید هزینه مسکن فراتر از ساخت یک بناست. همانطور که پیشتر گفتم، شما اگر یک چهاردیواری را در یک بیابان بدون امکانات و دسترسی بسازید دیگر نمی توان به آن مسکن گفت؛ مسکنی که یکی از بزرگترین دغدغه های قشر عظیمی از جامعه را بتواند برطرف کند. مسکن یعنی ساخت بنا در یک فضا که امکان زندگی اجتماعی درست را به افراد بدهد. هزینه ساخت مسکن فقط هزینه احداث متر مربع بنا نیست. در کمترین حالت مبلغ اعلامی آقایان باید ضرب در دو شود. در کمترین حالت!
قطعا نه. این رقم همگام با تورم بالا خواهد رفت. چرا؟ چون قیمت نهاده های مسکن مثل سیمان و فولاد نسبت به سال گذشته افزایش چشم گیری پیدا کرده و خواهد کرد. پیش بینی می کنم هزینه های ساخت و ساز حتی تا ۱۰۰ درصد افزایش پیدا کند. همه این مسائل با توجه به زمان طولانی که این قبیل پروژه ها نیاز دارد اما برای این طرح سالانه مطرح شده، این ادعا را دور از واقع تر از پیش می کند. برای مثال در مسکن مهر از زمانی که وعده آن داده شد، سه دولت گذشت ولی هنوز صحبت از بخشی از مسکن مهر می شود که کامل نشده است!
قطعا نقش اعتبارات بانکی و حمایتی که سیستم بانکی باید از این طرح کند بسیار پررنگ است. درواقع برای اینکه قشر هدفی که اعلام شده، بتوانند این خانه ها را تهیه کنند، باید سهم عمده آورده را بانک ها بیاورند؛ چیزی حدود ٨۰ درصد. خب این رقم برای سیستم بانکی معادل سالی ۴۰۰ هزار میلیارد تومان تومان می شود. آیا سیستم بانکی همچین توان مالی دارد؟ بعید می دانم.
بعید نیست که از بانک مرکزی بخواهند خط اعتباری باز کند. اما مساله اینجاست که بانک مرکزی همین حالا برای انجام تعهدات خود تحت فشار است. کسری بودجه دولت و نیاز های گسترده ای که در بخش های مختلف برای سرمایه گذاری رفاهی و بهداشتی وجود دارد نیز مزید بر علت است. صحبت از چهار سال تامین مالی برای چهار میلیون واحد مسکن است! برای چهار سال حجم نقدینگی که بانک باید تولید کند بیش از دو برابر بودجه فعلی کشور خواهد شد.
اگر افزایش حجم نقدینگی در قالب چاپ پول و بالا بردن پایه پولی مطرح است، قطعا تورم وحشتناکی را به وضعیت بحرانی فعلی تحمیل خواهد کرد. تورمی که باعث می شود، پیش بینی هزینه ساختمانی از آنچه هست هم فراتر برود. نمی توان هم هدف ضد تورمی داشت و هم انتظار داشت که چنین طرح های گشاده دستانه ای با حمایت دولت و سیستم بانکی به انجام برسد!
ببینید آورده ای که مردم می خواهند به بازار برای خرید مسکن وارد کنند، اگر از طریق وام باشد، با نرخ بهره فعلی که تورم پیش رو قطعا بر آن نیز تاثیر خواهد گذاشت، آن ها را در بازپرداخت دچار مشکل خواهد کرد.
از بیست و چند میلیون خانه ای که در این مملکت ساخته شده، ٩۵ درصد را مردم ساخته اند نه دولت. باید دیددولت وقتی می خواهد وارد این بازار شود چه مزیت رقابتی در خود دیده؛ توان مدیریت بالاتر یا امکاناتی که بقیه جامعه ندارند؟ احتمالا مهم ترین امکانی که دولت روی آن حساب کرده همین زمین هاست.اما زمین تنها حتی اگر مجانی هم باشد کفایت نمی کند. همانطور که گفتم هزینه ساخت مسکن فراتر از این حرف هاست. در نهایت به نظر می رسد وزنه این وعده، بسیار سنگین تر از توان فعلی کشور است و باید منتظر طرح های عملیاتی بود.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟